Azad kooh آزاد کوه
 

 
about ECO_ADVENTURE & CLIMBING
 
 
   
 
Sunday, November 30, 2008
 
SOBH E PAEIZ !photo : abbas jafari

هي بخواهي بنويسي از نوستالژي و هزار بهانه ديگر كه چيزي گفته باشي و تو اين شلوغي تو هم حرفي زده باشي كه يعني: هنوز تو اين گنداب زنده اي و هنوز هم اظهار فضل ميكني! بهانه اش هم زياد مهم نيست . مرگ اين يكي خبر اون يكي . خزعبلات چهار تا ادمي كه همه دنيا شون رفتن تا سر كوهي است كه حتمن بلند ترين نقطه خلقته! در حيات شون.
اصلا رها كن همين چهار تا كلام رو هم و بزن به بيابان به اون جايي كه پست ترين و بي ادعا ترين نقطه زمينه ! اين تنها" ترين" هايي است كه دوستشان مي داري بي ارتفاع ترين در برابر همه بلندي ها ي شلوغ و و خالي تر از همه سالنها يي پر از يك مشت آدم كه در دست گل دارند و در دل كينه و بر زبان خار ! خارزاري است جلساتشان و حضراتشان.!
پس به خارزار خودت دل خوش باد با درمنه زار و طاغ زار و دشت قيچ و قليچ ! سه تار عثمانش را عشق است و قيچك خالورا . كشك و قروت بي بي هزار هزار بار بهتر از نان منتشان! . گور پدر روزگار!
گو برويد هر چه در هر جا كه خواهد يا نمي خواهد باغ بان ورهگذاري نيست!(*)
عباث
(*) از اخوان جان ثالث
(5) comments
 
DAR AMAN E BYABAN ! photo: abbas jafari
(1) comments
 
baad e baran ! photo : abbas jafari
(2) comments
 
barani! photo : ABBAS JAFARI
(1) comments
Saturday, November 22, 2008
 
NEGAH ! photo : abbas jafari
(4) comments
 
اي صبح
اي بشارت بيدار
امشب خروس را در استان آمدنت
سر بريده اند!


بهانه اي نمي خواهد سفر! اما بهانه كه باشدچه بهتر ! ديگر ماندن جايز نيست و چه خوشتركه سفر به غرب .به كوهپايه هاي دالاهو . شاه اباد و كرند و گهواره به بهانه هايي ساده واما دير ياب ! عيد خاوند كار و ديدار با پيروان يارسان .
خوابيدن در تراس خانه ي كا جلال مهربان و از هوش رفتن با نسيم و عطر بلوط زار . بيداري با ترنم طنبور مرادي و خوانش بارانه زيباي خانم نمازي .و بوي نان ساجي !
راستي باران! باران بربرگ هاي بلوط زرد و سرخ و هنوز گاهي سبز . ديدار اهل حق و ارادات و نياز شان در جم خانه و دست مشتاق ..... اين همه مشتاق چه بهانه خوبي دارند براي گرد هم نشستن و خواندن و دست افشاندن !
عباث
(4) comments
 
TANBORNAVAZAN photo: abbas jafari
(0) comments
 

GAHVAREH ! photo :abbas jafari
(1) comments
 

BANO! photo: abbas jafari
(0) comments
 
ERADAT ! photo abbas jafari
(0) comments
 
KHROUS E AZA VA AROSI photo : abbas jafari
(0) comments
 
MALEK E NANVA! photo : abbas jafari
(1) comments
 
PARASTO va khaharash ! photo : abbas jafari
(0) comments
 

kelas dovomi ! photo: abbas jafari
(1) comments
Tuesday, November 11, 2008
 


BYABAN ! photo : abbas jafari

پاره اي از سفرنامه بيابان

به نان نشسته بودیم که پیرمرد از راه رسید بی تعارف تقاضای آب کرد .در خصلت آدم های بیابان تعارف راهی ندارد . تشنه تشنه است و توهم که اب داری و تمام! پک و پوزش را که از اب پاک کرد به تعارف ما بر سفره نشست لقمه ای گرفت و فرو داده و نداده گفت عمو مگر ما خودمان بیل به کمر مان خورده !!که یکی دیگر بیاید انغوزه بیابانمان را ببرد ؟!
بیش از هر چیز مرد بیابان حرفش حرف انغوزه بود و مرافعه هایشان با یزدی ها و. دیگرانی که از دور ها می امدند و انغوزه بیابان او را جمع می کردند آنغوزه در بیابان های خدا حکم جواهر داشت و از پولی که از آنغوزه میشد در آورد می توانست نان داشته باشد و شتر چیزی که اکنون نداشت و در پی داشتنش هرم آفتاب و طوفان شن جلودارش نبود خط و شکن پیشانی آفتاب خورده اش به شصت سالگی راه می برد و در همه شصت سال عمرش از بیابان خالی اطراف بیرون نرفته بود و نمازش را که سلام داد پرسیدم قبله از چه راهی یافته است رو به سمت کوهی اشاره کرد که در هرم افتاب ظهر و سراب به لوزی شکسته بسته ای می مانست و گفت :
- قبله که از هر جا بروی پیداس شب به راه مکه روز به افتو ! تازه خدا را به دل يافته ایم قبله بهانه است و بلند شد که تا برود. بطری آب معدنی همراهش کردیم .
پرسید این خالی اش را به کار ندارید . گفتیم نه اگر بیشتر می خواهی خالی هم زیاد داریم . چند تایی برداشت و زیر لب گفت تو این بیابون قمقمه خالی هم غنیمت است. رفت ! گم شد در هرم بیابان و سراب با دنیای خلوتش. دنیایی خالی تر از بیابانی که از آن او بود و چاهی وآنغوزه ای که دیگرانش به یغما می بردند !

عباث

(11) comments
Wednesday, November 05, 2008
 
SOBH E NYAMADEH BAR FARAZ E KOOH E ADAM ! photo : abbas jafari

! ماه به اين گنده اي! سكوت . بي حرف هاي هميشه . بي شلوغي ها و سوت و هياهو بي كوهنوردي هاي مرسوم در سكوت از صخره هايي بالا رفتن كه دو طرفش را جانداراني خاموش و گياهاني خاموش تر برايت راهرو كرده اند و قله اي كه درست وسط اقيانوس هند سر بركشيده و ابر هايي كه بر چارسو لميده اند ابر هايي پر باران ! اما كوه با ماست و ماه نيز. چه كم دارد اين شب ؟ هيچ همه چيز به قاعده و كمال . خوب جايي فرو افتاد آدم به رانده شدنش مي ارزيد از ميان آن همه شيطان و آن تنها فرشته سركش !! دوستي آن تنها فرشته سركش بود و فريب حوا كه جنين جايگاهي را براي آدم رغم زد دستشان درد نكند ! بلند ترين جايگاه جزيره سر انديب . خاموش گاهي در خورد آدمي رانده شده از بهشت شلوغ خدا!
عباث !ا . .
(1) comments
 
أ
NIRVANA ! photo : abbas jafari
(3) comments

 

 
 
 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home