Azad kooh آزاد کوه
 

 
about ECO_ADVENTURE & CLIMBING
 
 
   
 
Monday, March 16, 2009
 
با همان سطلِ کوچک آبم ده.
برايِ چشمانِ توست
فقط برايِ چشمانِ توست
اگر قاتلم من!(1)
باد كي خواهد ايستاد بر اين خاك ؟ آفتاب كجا كج خواهد كرد بر پشت كهورهاي دور. كجاست امن گدام و كجاست فرصت شكستن نان؟ . از پشت حصار تشنگي تا امن امين گدام ,كپر و گرد توپ. كجا مي توان دمي نشست به كشكي و خرمايي و شكستن نان و چشيدن نمك بلوچ!
ايستاده در باد و در بلندي سرمه چشمانش اما ديده ميشد در گاوگم تنگه و برق برنواش هم چنين با تحكمي در كلام( كردار هميشه بلوچ) كوتاه بريد سكوت دره را :
- غريبي !؟
- نه به خاك خويشم بلوچ ! وطن ماست از كرانه هاي افتاب برامد "كوهك" تا چشم انداز خاموش "بورالان" وطن ماست وطن تو و من. نه اينجا به غربت نيستم .هم وطن توام .ميهمانم.ميهماني آمده از دور هاي اين سرزمين مغموم .
- حرمت دارد ميهمان به نزد بلوچ !
- سفره داري بلوچ را خوش ميشناسم و حرمت ميهمانش را اما به گمانم كه تو از من غريب تري به اين خاك ! بلوچ غريب به بلوچستان به سرزمين خودش. مگراين خاك ازآن تونيست . بر اين خاك مگر تو بر زمين نيفتادي از پس زادن از مادر چند بار بر خاك افتاده اي و باز بر جاي ايستاده اي كيست كه تو را نشسته مي خواهد؟ بسته به لنگوته چرك فقر. نكبت از چه رو روادار اين خاك است چنين؟ دست كدام قجر چنين در تو و بر تو بيرحم در كارست؟ . پاچين سپيد و دستار سپيدت در باد كه را چنين مي آزارد كه به ناجوانمردانه ترين وجهي چنين ترا خوار مي خواهد و خوار مي دارد .
- مرد بلوچ خاري بر نمي تابد!
- دانم اما به بيابان سر نهادن هم نشد كار!
- دوري و دوستي !
- دوستي !! كجاست ؟كو دوستي با بلوچ در اين زمانه كه سال هاست اين خاكي كه سرمه ي چشم بلوچ است دوستي بر خود نديده است هر كه رسيد از راه دستش بر سفره بلوچ نان شكاند و بعد هم كمر بلوچ را ! انگار نه انگار كه به نمك نشسته بود نمك نشناس !
- سردار مرد گلايه نيست قجر!!.
- همانگونه كه اهل گفتار نيست ميرود .باد شبانه بر شولايش ميپيچد.رو در شب گم مي كند .صدايش خسته اما بر شيشه ي كاجو كمانه مي كند :

پارسال نو
امسال كهنه
گره خورده بر دلم
سالي درد !

بادي كه از بلندي هاي مكران ميوزد!و درختان را خم ميكند و "كاجو" در غلغل شبانه ديريست كه ميرود. خسته اما !


اسفند هشتاد و هفت
عباث !
كاجو .قصر قند !
پانوشت :
(1)از ليكو ها- سرودهاي بلوچي
- گدام و كپر و توپي يا گردتوپ همه نام مساكن بلوچ است
- كوهك نخستين جايي است در خاك بلوچستان و ايران كه افتاب بر آن طلوع ميكند و بورالان جايي در بالاهاي دور دست آذربايجان بر كناره مرز
- در فرهنگ بلوچي قجر غريبه معنا مي دهد از خود نبودن بلوچ نبودن
كاجو روديست در بلوچستان
Comments:
رفتم به سرزمین ام با هر کلمه، و گریستم تک تک فریم ها را ..... درود بر تو
 
Post a Comment

 

 
 
 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home